zahra

no comment

zahra

no comment

اگه کوسه ها آدم بودند

:دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای ” کی ” پرسید

اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند؟

آقای کی گفت : البته ! اگر کوسه ها آدم بودند

توی دریا برای ماهیها جعبه های محکمی میساختند

همه جور خوراکی توی آن میگذاشتند

مواظب بودند که همیشه پر آب باشد

ادامه مطلب ...

تقدیم به خودم

 بانوی شهریور و شعر ، قشنگِ تابستون ِ داغ
خورشید لحظه های من ، تو کوچه های بی چراغ
شاپرک ِ باغ ِ غزل ، زنبورک شهد و عسل
بذار که از باغ چشات ، گل بچینم بغل بغل
آهوی چشمای سیاه ، ای گل محبوبه ی شب
نگاه این غریبه رّ قابل دونستی چه عجب !
بانوی شهریور و شعر ، رو دست سرد من بخواب
موهاتّ از رو صورتت ، کنار بده بهم بتاب
ب
شین کنار دست من ، تا دل بدیم دل ببازیم
با حرفای خوب و قشنگ ، یه عشق تازه بسازیم
دست بندازیم گردن هم ، آتیش بگیریم دوتایی
با بوسه آهنگ بسازیم ، برای شعر لالایی
نفسامونو رج کنیم ، چشمامون خواب ببره
سر بذاریم رو دست هم ، حالا که دیگه سحره
خروس خون صبح که رسید ، پنجره ها رُ وا کنیم
دس بکشیم به شیشه ها ، زندگی رُ صدا کنیم


تولدت مبارک، شایا تجلی

تولدم مبااااااارک

مبارک

مبارک

تولدم مبارک

هنوز شمع واسم روشن نکردن که فوت کنم

برخلاف پارسال، امسال کلی ذوقمندم...کلی دوست خوب که همشون راس 12 شب بهم تبریک گفتن..خونواده نازم که مثل همیشه کنارم بودن...بوس بوس مسی به همه


یادداشت

انقد خوشم میاد که میتونم منطقی عمل کنم!!!

البته این جمله را همیشه وقتی می‌گم که احساسی داغونم


****

انقد تو زندگی با کامپیوتر کار می‌کنیم که خودمون هم شبیهش شدیم:

آدمارو Delete می کنیم،

حافظه مونو Format می کنیم...

وقتی احساس دلبستگی می کنیم می گیم این فقط یه Trojanهست و منم که آنتی ویروسم Upهست الحمدالله...

نمیدونم آخرش به کجا ختم میشه ولی فعلاً از این شرایط راضیم

chiness valentine's day

26 آگوست (یعنی همین امروز)  تو چین و کره و ژاپن، روز ولنتاینه. نگید به ما چه!! آخه تقویم ما که یک کامبنیشن از غم ملل مختلفه...پس حداقل تو شادی ها هم شاد باشیم دیگه...


Happy Chiness Valentine's day

اونایی که مثل خودم دنبال بهونه واسه جشن و تبریک و این حرفها هستند، سوژه دارن الان.

داستان این روز را تو پست بعدی میزارم...

بازگشت شکوهمندانه زهرا به نت

* چند وقتی بود که نبودم نت...حال و حسش نبود و دلیلی هم واسه اومدنش. امشب هم یه توفیق اجباری نصیبم شد . در واقع باید آنتی ویروسم را آپ کنم. 


**اما نیومدنم به معنی حرفی نداشتن نیست، بر عکس این چند وقته کلی اتفاق خوب و بد افتاده ولی مجال برای بازگو کردنشون نیس.


***دوره زمونه،  زمونه تغییر شده، همه چیز و همه کس دارن عوض میشن. مثل این جمله طپش، این روزها همه تغییر میکنند، شما چطور...

خلاصه این که منم کلی تغییر کردم و بحمد الله راضی هستم.



عید شما مبارک

چراغ خانه را روشن کنید آواز بگذارید
کسی باید بیاید لای در را باز بگذارید
بیفشانید آبی بر حیاط و یادتان باشد
که در بالای مجلس چار بالش ناز بگذارید
بجنبید و بیندازید نقلی در دهان غم
به پا خیزید و در دستان شادی‌ ساز بگذارید
الا دلهای تمرین‌کرده دور از او پریدن را
از اینجا تا رسیدنگاه او پرواز بگذارید
بیاید بیشتر گل می‌دهد بیش انتظاران را
اگر دل کنده‌اید از این صبوری باز بگذارید
نگاهش راهزن بسیار دارد من که می‌ترسم
مگر در رهگذر چشم او سرباز بگذارید


عباس چشامی


با اسپیکر روشن وارد شوید

الان دو شبه که وبلاگ محبوبه شده پاتق...


ساعت ۹ یه خیابون من تنها و ...

این آهنگ سیروان را من روی گوشی دارم که خدای نکرده راه که میرم مجبور نشم خودم زمزمه کنمش...گناه داره جوون مردم.

خلاصه تصمیم گرفتم کد آهنگ را اینجا هم بزارم...

ولی خوب تو وبلاگ محبوبه یک هوای دیگه داره

در ضمن به قول best freind jan من به شیوه کاملاً غیر حرفه ای این را گذاشتم...مهم نیست

به قول سیروان:

اما چه خوب بود

عنوان را هم دزیدم...این بار از این تابلوی اول تونل...با چراغ روشن وارد شوید

*****

الان دیگه حرفه ای شد