تو این همه دغدغه، امروزتلاش کردم شاد باشم.
توی راه بغض داشتم. اما باید شاد می بودم. دلیلش هم مادر جان بنده بود. امروز روز مادر بود و بعد از دو سال من پیش مامان بودم. اما دلم اینجا نبود. هنوز هم بغض را دارم...اما کلی تظاهر کردم و شادی به خودم القاء کردم....
سلام. وبلاگ جالبی داری. موفق باشی. گاهی اوقات به ما هم سر بزن