zahra

no comment

zahra

no comment

کاریکلماتور

خون دیده ی عاشقان شور و بی رنگ است.


خواب غفلت نیاز به تعبیر ندارد.


توقف در ایستگاه ممنوع شده ی ازدواج جریمه ای سنگین دارد.


انقدر روح لطیفی دارم که دلم برای مرغ های روی اتش کباب می شه.


بعضی شکارچی ها شکار طعمه ی خود میشوند .


هم بچه ها بزرگ می شوند و هم گاهی اوقات بزرگها بچه می شوند.


تیزترین تیغ دنیا زبان است و عمیق ترین زخم دنیا زخم عشق .


فاصله ی تولد و مرگ به اندازه ی یک زندگیست.

بعضی شناگر ها ادمهای خشکی از اب در میاند.


گاهی وقتها ادم ها غصه می خورند گاهی وقتها هم غصه ادم ها رو میخوره.

عیسی و یهودا

داوینچی موقع کشیدن تابلوی"شام اخر"دچار مشکل بزرگی شد می بایست "نیکی"را به شکل عیسی و"بدی"را به شکل یهودا یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم داشت به او خیانت کند به تصویر میکشید.
کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های ارمانی اش را پیدا کند.
روزی در یک مراسم همسرایی تصویر کامل مسیح را در چهره ی یکی از جوانان همسرا یافت.جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره ی او اتودهایی برداشت.
سه سال گذشت...
تابلوی شام اخر تقریبا تمام شده بود اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود
کاردنیال پدر کلیسا کم کم به او فشار می اورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.نقاش پس از روزها جست وجو جوان شکسته و ژندهپوشٍ مستی را در جوی ابی یافت.به زحمت از دستیارانش خواست تااورا به کلیسا بیاوند.چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن از او را نداشت.
گدا راکه درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا اوردند.دستیارانش اورا سر پا نگه داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی گناه وخود پرستی که به خوبی بر ان چهره نقش بسته بود نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا که دیگر مستی از سرش پریده بود چشمهاهیش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با امیزه ای از شگفتی گفت:من این تابلو را قبلا دیده ام!!!
داوینچی شگفت زده پرسید:کی؟
گدا گفت: سه سال قبل پیش از انکه همه چیزم را از دست بدهم.موقعی که در یک گروه همسرایی اواز می خواندم زندگی رویایی داشتم.هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره ی "عیسی" بشوم!

من در قطار

چقدر این شعر امین پور را دوس دارم.البته امشب اولین بار بود که این شعر را می خوندمش...شاید هم خیلی قبل خونده باشمش نمی دونم!

به هر حال امشب تصادفی دیدمش.ولی فوق العاده بود...حسابی لذت بردم ازش...عکس مناسب واسش پیدا نکردم.اما خود شعر کلی احساس را منتقل میکنه

در عوض اینجا 1 عکس از خود شاعر میذارم که تشکرم را برسونه.خلاصه این که کلی نمک گیر شدم...




قطار

«قطار می‌رود


تو می‌روی


تمام ایستگاه می‌رود


و من چقدر ساده‌ام 


که سال‌های سال


در انتظار تو


کنار این قطار رفته ایستاده‌ام 


و همچنان


به نرده‌های ایستگاه رفته


تکیه داده‌ام!»



                                          قیصر امین پور


Can’t believe this is me

How can I believe this is me

Can’t forget days that was happy because of having u

Staring at your pic without missing a second

Now this me!! who torn  all of them

Is this me!!

When people think that I’m so happy ,I’m crying inside of myself

Is this me!!

I’m talking about the girl that all her friends were jealous of her be cause  someone  like u, love her so much   hahahah

Is this u!! who made all of it

No it’s not u…its me

Now do u remember me?

تعطیلات

چند روز که بیشتر تا پایان تعطیلات نمونده ولی دیگه خسته کننده داره میشه.آخه دیگه بلاتکلیف شده.یه سری میرن سر کار یه سری هنوز درگیر دید و بازدید...

منم ه تنها موندم خونه حوصله ام سر رفت.ای بابا...

حس بیرون رفتن نیست.حوصله فیلم هم ندارم.میام نت.اینجا هم که انقدر سرعتش داغونه که همون نیام بهتره.

آخه دلم میخواد این چند روز استراحت کنم وگرنه کلی کار هست که میتونم انجامشون بدم ولی واقعاْ نه...باشه واسه بعد از تعطیلات.

این اولین نوروزی ه که می خوام استراحت کنم و امکانش هم هست

آواز پری ها

شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم

با تو من هم جامه ی شب می شوم
هم طپش با گرگره تب می شوم
با تو من هم بستره گلبرگ ها
از شکفتن ها لبالب می شوم

شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم

آه ، هستی جز تمنای تو نیست
آه ، لذت جز تماشای تو نیست
یک نفس دور از تو باشم ، مرده ام
زندگی جز مرگ در پای تو نیست

شعله زد عشق و من از نو ،
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم

قالب

این اولین قالب بلاگ بود...

یادش بخیر